جدول جو
جدول جو

معنی ذات العنیق - جستجوی لغت در جدول جو

ذات العنیق
(تُلْ عُ نَ)
آبی است نزدیک حاجر بر طریق حاجیان کوفه به مکه بر یک میلی نشناش. شاعر گوید:
الا تلکما ذات العنیق کأنّها
عجوز نفی عنها اقاربها الدهر.
واعرابی راست:
رایت و اصحابی بأظلم موهنا
سناالبرق یجلو مکفهرّاً یمانیا
قعدت له من بعد مانام صحبتی
تسح ّ علی ذات العنیق العزالیا.
(از معجم البلدان یاقوت)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ذَ تُلْ عُ نَ)
نوعی از خرما
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عُ وَ)
سال گذشته و پیشین. لقیته ذات العویم، ای لقیته بین الاعوام. (منتهی الارب). و ابن الاثیر در المرصع گوید، عویم مصغر عام است. و لقیته ذات العویم، یعنی پس از سالیان دراز. و ذات بظرفیت منصوب شده است و کنایه از مدّت است. - انتهی. و ’دهار’ذات العویم را میان سالگی، ترجمه کرده است و رایته ذات العویم ظاهراً معنی آن او را دیدم بفلان سال باشد
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عُ قُ)
موضعی است بدیار بنی بکر بن وائل
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عِ نَ بی یَ)
بیماری التهاب عنبیه است.
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عَ)
سلفینون. صریمهالجدی. عنبیه. فلومانن
علت چشم. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تُلْ عَ)
حمدالله مستوفی در نزهه القلوب در ذیل عنوان و من واسط الی ثعلبیه گوید: از واسط تا شعشعه سی میل از او تا عیص سی و دو میل، از او تا ذات العین بیست و شش میل از او تا شابیه بیست و شش میل از او تااخادید سی میل... (نزهه القلوب چ بریل لیدن 1331)
لغت نامه دهخدا
(تُلْعِ)
نام موضعی است. تغلبی گوید:
سألت عنهم و قد سدت اباعرهم
من ابین رحبه ذات العیص فالعدن.
(معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذات العین
تصویر ذات العین
چشمدرد
فرهنگ لغت هوشیار